این انجمن تا چند روز اینده تعطیل و مطالب ان به ادرس جدید انجمن منتقل خواهد شد.لذا خواهشمندیم مطالب خود را در ادرس جدید انجمن ارسال نمایید و از ایجاد هر گونه تاپیک جدید در این انجمن خودداری نمایید
يه شب كه من خيلي خسته بودمهمين جوري چشمامو بستهبودمسياهي چشام يه لحظه سر خورديكدفعه مثل مرده ها خوابمبردتو خواب ديدم محشر كبري شدهمحكمه ي الهي برپا شدهخدانشسته مردم از مرد و زنرديف رديف مقابلش وايسادنچرتكه گذاشته وحساب مي كنهبه بنده هاش عتاب خطاب مي كنهمي گه چرا اينهمه لج ميكنيدراهتونو بيخودي كج مي كنيدآيه فرستادم كه آدمبشيدبا دلخوشي كنار هم جم بشيددلاي غم گرفته رو شاد كنيدبافكرتون دنيا رو آباد كنيدعقل دادم بريد تدبر كنيدنه اينكه جاي عقلو كاه پر كنيدمن بهتون چقدر ماشاالله گفتمنيافريده بارك اللهگفتممن كه هواتونو هميشه داشتمحتي يه لحظه گشنتوننذاشتماما شما بازي نكرده باختين !نشستيد و خداي جعلي ساختين !هر كدوم از شما خودش خدا شداز ما و آيه هاي ما جدا شديهجو زمين و اين همه شلوغي؟!اينهمه دين و مذهب دروغي؟!حقيقتاً شما هاخيلي پستينخر نباشين، گاو و نمي پرستيناز تو جمع يكي بلند شدايستادبلند بلند هي صلوات فرستاداز اون قيافه هاي حق بهجانبهم از خودي شاكي هم از اجانبگفت چرا هيچكي روسري سرشنيستپس چرا هيچكي پيش همسرش نيستچرا زنها اينجوريبدلباسن؟!مرداي غيرتي كجا پلاسن؟!خدا بهش گفت بتمرگ حرفنزناينجا كه فرقي ندارن مرد و زنيارو كنف شد اما از رونرفتحرف خدا از تو گوشش تو نرفتچشاش ميچرخه ، نميدونمچشه!!آهان ! ميخواد يواشكي جيم بشه!!ديد يكمي سرش شلوغهخدايواش يواش شد از جماعت جدابا شكمي شبيه بشكه نفت یهوسرش روپايين انداخت و رفتقراول ها چندتا بهش ايست دادنيارو وا نستاد، تاجلوش واستادنفوري درآورد واسشون چك كشيدگفت ببريد وصول كنيد خوشباشيددلم براي حوري ها لك زدهدير برسم يكي ديگه تك زدهاگهنرم حوريه دلگير ميشهتورو خدا بذار برم دير ميشهقراول حضرت حق دمشگرمبا رشوه ي خيلي كلون نشد نرمگوشاي يارو رو گرفت تودستشكشون كشون برد و يه جايي بستشرشوه ي حاجي رو ضميمهكردنتوي جهنم اونو بيمه كردنحاجيِه داشت بلند بلند غرميزدداشت روي اعصابا تلنگر ميزدخدا بهش گفت ديگه بس كنحاجييه خورده هم حبس نفس كن حاجياينهمه آدمو معطل نكنبشينديگه اينقده كل كل نكنيه عالمه نامه داريم نخوندهتازه! هنوز كراتديگه موندهنامه ي تو پر از كاراي زشته !كي به تو گفته جات تويبهشته؟!!بهشت جاي آدماي باحالهولت كنم بري بهشت؟! محالهيادته كه چقد ريا مي كردي؟!بنده هاي ما رو سياهميكردي؟!تا يه نفر دور و برت ميديديچقدررر والضالين روميكشيدي!!!!!!!اينهمه كه روضه و نوحه خوندييه لقمه نون دست كسيرسوندي؟!خيال ميكردي ما حواسمون نيست؟! نظم ونظام هستي كشكيكشكيست؟!هر كاري كردي بچه ها نوشتنمي خواي برو خودت ببين توزونكن!!خلاصه وقتي يارو فهميد اينهبازم نميتونست درستبشينه!كاسه ي صبرش هي سر ميرفتتا فرصتي گير مي آورد درميرفتقيامتِ اينجا، عجب جاييه!جون شما خيلي تماشاييهاز يهطرف كلي كشيش آوردنكشون كشون همه رو پيش آوردنگفتم اينا رو كه قطاركردنبيچاره ها مگه چيكار كردن؟!مأموره گفت ميگم بهت منالانمفسد في الارض كه ميگن همين هانگفت اينا بهشت فروشيكردنبي پدرا خدا رو جوشي كردنبه نام دين حسابي خوردناينهاكفر خدا رو در آوردن اينهابدجوري ژاندارك رو ايناچزوندنزنده توي آتيش اونو سوزوندنروي زمين خدايي پيشهكردنخون گاليله رو تو شيشه كردناگه بهش بگي كلات و صافكنبهت ميگه بشين و اعتراف كنهميشه در حال نظاره بودنشمابگو اينا چكاره بودن؟!خيام اومد! يه بطري هم تو دستش!رفت و يه گوشهاي گرفت نشستشحاجي بلند شد و با صداي محكم گفت : اين آقا بايد برهجهنمخدا بهش گفت تو دخالت نكنبه اهل معرفت جسارت نكنبگوچرا به خون این هلاكياينكه نه مدعي داره نه شاكي!!نه گرد و خاككرده و نه هياهونه عربده كشيده و نه چاقونه مال اين نه مال اونوبردهفقط عرق خريده رفته خوردهآدم خوبيه هواشو داشتماينجاخودم براش شراب گذاشتميهو شنيدم ايست خبردار دادننشسته ها بلند شدنايستادنحضرت اصرافيل از اونور اومدرفت روي چارپايه و چند تا صورزدديدم دارن تخت روون ميارنفرشته ها رو دوششون ميارنموندهبودم كه اين كيه خدايا؟!تو محشر اين كارا چيه خدايا؟!فكر ميكنينداخل اون تخت كي بود؟!الان ميگم، يه لحظه.... اسمش چيبود!!!!!!!همون كه كارش عالي بود!!همون كه تو دنيا مثل توپ صداكرد!!هموني كه اين لامپا رو اختراع كرد!هموني كه كارش عالي بود،اون ديگه!بگيد بابا! توماس اديسون ديگه!!خدا بهش گفت ديگه پاييننيايه راست برو بهشت پيش انبياوقت رو تلف نكن توماس زودبروبه هر وسيله اي اگر بود برواز روي پل نري يه وقتميوفتيميگم هوايي ببرند و مفتيباز حاجي ساكت نتونستبشينهگفت كه مفهوم عدالت اينه؟!توماس اديسون كه مسلموننبوداين بابا اهل دين و ايمون نبودنه روضه رفته بود نه پايمنبرنه شمر ميدونست چيه نه خنجريه ركعتم نماز شب نخوندهباسيم ميماش شب رو به صبح رسوندهحرفاي يارو كه به اينجا رسيدخدا يهآهي از ته دل كشيدحضرت حق خودش رو جابجا كرديه كم به اين حاجي نگاهنگاه كردبا اينكهخيلي خيلي خسته هم بودخطاب به بنده هاش دوباره فرمودشما عجب كلهخرايي هستيدبابا عجب جونورايي هستيدشمر اگه بود آدولف هيتلر همبودخنجر اگر بود رُولوِر هم بودحيفِ كه آدم خودشو پير كنهوسوزنش فقط يه جا گير كنهميگيد توماس من مسلمون نبوداهل نماز و دينو ايمون نبوداولاً از كجا ميگيد اين حرفودر بياريد كله ي زيربرفواين من رو بهتر از شما شناختهدليلشم اين چيزايي كهساختهدرسته گفته ام عبادت كنيدنگفته ام به خلق خدمتكنيد؟!؟!؟!؟!توماس نه بمب ساخته نه جنگ كردهدنيا رو هم كلي قشنگكردهمن يه چراغ كه بيشتر نداشتماونم تو آسمونا كارگذاشتمتوماس توي هر اتاق چراغ روشن كردنميدونيد چقدر كمك به منكردتو دنيا هيچكي بي چراغ نبودهيا اگرم بوده تو باغنبودهخدا براي حاجي آتش افروختدروغ چرا؟ يه كم دلم براشسوختطفلي تو باورش چه قصرا ساختهاما به اينجا كه رسيدهباختهيكي مياد يه حاله اي باهاشهچقدر بهش مياد فرشتهباشهاومد رسيد و دست گذاشت رو دوشمدهانشو آورد كنارگوشمگفت تو كه كلت پر قرمه سبزيستوقتي نمي فهمي بپرسي بدنيستاينكه نشسته يك مقام والاستمترجمِ ، رفيق حق تعالياستخود خدا نيست نمايندشهمورد ه اعتمادشه، بندشه!خداي لميلد كه ديدني نيستصداش با اين گوشا شنيدني نيستشما زميني ها همشهمينيناونور ميزي رو خدا ميبينينهمينطوري ميخواست بلند شه نمنمگفت كه پاشو بايد بري جهنموقتي ديدم منم گرفتار شدمدادكشيدم يكدفعه بيدار شدم
این انجمن تا چند روز اینده تعطیل و مطالب ان به ادرس جدید انجمن منتقل خواهد شد.لذا خواهشمندیم مطالب خود را در ادرس جدید انجمن ارسال نمایید و از ایجاد هر گونه تاپیک جدید در این انجمن خودداری نمایید