8- recline
a- Richard likes to recline in front of the television set.
b- After reclining on her right arm for an hour Maxine found that is had became numb .
c- My dog's greatest pleasure is to recline by the warm fireplace.
۸- دراز کشیدن -لم دادن
الف- ریچارد دوست دارد جلوی تلویزیون دراز بکشد.
ب- بعد از اینکه ماکسیم یک ساعت روی بازوی راستش لم داد، متوجه شد بازویش به خواب رفته است.
ج- بزرگترین دلخوشی سگم، دراز کشیدن جلوی شومینه گرم است.--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
9- shriek
a- The maid shrieked when she discovered the corpse.
b- With a loud shriek, Ronald fled from the room.
c- Facing the peril of the waterfall, the boatman let out a terrible shriek.
۹- جیغ زدن
الف- وقتی دوشیزه جنازه را پیدا کرد، جیغ کشید.
ب- رونالدو فریاد بلندی کشید و از اتاق گریخت.
ج- وقتی قایقران آبشار را دید احساس خطر کرد و فریاد وحشتناکی کشید.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
10- sinister
a- The sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police.
b- When the bank guard spied the sinister-looking customer, he drew his gun.
c- I was frightened by the sinister shadow at the bottom of the stairs.
۱۰- پلید- وحشتناک-شیطانی
الف- پلیس نتوانست دسیسه شیطانی برای فریب زن بیوه را فاش کند.
ب- زمانیکه نگهبان بانک متوجه شد مشتری شرور است، اسلحه اش را کشید.
ج- سایه وحشتناک انتهای راه پله، مرا ترساند..
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
11- tempt
a- A banana split can tempt me to break my diet.
b- The sight of beautiful Louise tempted the bachelor to change his mind about marriage.
c- Your offer of a job tempts me greatly.
۱۱- وسوسه کردن
الف- دسر موز می تواند مرا وسوسه کند، تا رژیم غذایی ام را بشکنم.
ب- با دیدن لویس زیبا مرد مجرد وسوسه شد تا دیدگاهش را نسبت به ازدواج تغییر دهد.
ج- پیشنهاد کاری تو مرا به شدت وسوسه کرد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
12- wager
a- I lost a small wager on the Super Bowl.
b- After winning the wager, Tex treated everyone to free drinks.
c- It is legal to make a wager in the state of Nevada.
۱۲- شرط
الف- من شرط کوچکی را در سوپر باولینگ باختم.
ب- بعد از اینکه تکس شرط بندی را برد همه را به نوشیدنی مجانی مهمان کرد.
ج- شرط بندی در ایالت نوادا قانونی است.
...................................................................................
مثال های بیشتر:
1- The chances of my winning the election were so dismal that I decide to quit before the votes were counted.
۱- شانس من برای برنده شدن در انتخابات آنقدر کم بود که قبل از اینکه رای ها شمرده شوند، تصمیم به ترک آن گرفتم.
2- I won the wager that my bachelor friend would be married by June.
۲- من در شرط بندی بر سر آنکه دوست مجردم تا ماه ژوئن ازدواج خواهد کرد، برنده شدم.
3- kit Carson's keen eyesight protected him from the peril in the forest.
۳- بینایی قوی کیت کارسون او را از خطر جنگل محافظت می کرد.
4- while escaping from the bank, the robbers forced the teller to recline on the floor of their car.
۴- سارقان در هنگام فرار از بانک، صندوقدار را مجبور کردند که در کف ماشین آنها دراز بکشد.
5- Since the shack was vacant, we did not expect to hear the terrible shriek which came from it.
۵- چون کلبه خالی بود، انتظار شنیدن جیغ وحشتناکی را که از بیرون می آمد نداشتیم.
6- With a sinister smile, the gangster invited Martha into his Cadillac.
۶- تبهکار با لبخندی شیطانی مارتا را به داخل کادیلاکش دعوت کرد.
7- You cannot conceal the truth when you are questioned by the keen lawyer.
۷- وقتی که توسط یک وکیل زیرک بازجویی می شوید نمی توانید حقیقت را پنهان کنید.
8- It is said that many ghosts inhabit the old Butler house.
۸- گفته می شود که ارواح زیادی در خانه ی قدیمی باتلر سکونت دارند.
9- In frigid weather I always wear three or four sweaters.
۹- در آب و هوای بسیار سرد من همیشه سه یا چهار ژاکت می پوشم.
10- After standing guard duty for four hours, I became completely numb.
۱۰- بعد از چهار ساعت ایستادن بر سر پست نگهبانی، کاملاً بی حس شدم.
11- As the closet was opened, the corpse fell out, frightening the janitor.
۱۱- وقتی در کمد باز شد، جسد بیرون افتاد و مستخدم را ترساند.
12- With the promise of a raise in pay, my boss tried to tempt me to stay on in the job.
۱۲- رئیسم تلاش کرد یا قول افزایش حقوق، مرا برای ماندن بر سر کار وسوسه کند.