مشاوره تلفنی درمان بیماری ها متخصص گیاهان دارویی و طب سنتی حکیم محمد صدیقی

– 09120580638-02165114469–09155077358 – 

مشاوره طب سنتی انلاین در تلگرام

ایدی پاسخگو سوالات پزشکی  @Kh_sedighi
    کانال طب سنتی
https://telegram.me/atarishahjahan

و درمان تمام بیماری ها در طب سنتی و گیاهان داروی

مشاوره 09120580638 - 09155077358


6حکایت زیبا هدیه ایام ولادت امام صادق (ع)
زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 2:46 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :





این انجمن تا چند روز اینده تعطیل و مطالب ان به ادرس جدید انجمن منتقل خواهد شد.لذا خواهشمندیم مطالب خود را در ادرس جدید انجمن ارسال نمایید و از ایجاد هر گونه تاپیک جدید در این انجمن خودداری نمایید

***ادرس جدید انجمن***

 

 

http://forum.pnu90.ir/

 

 

 

تعداد بازدید 149
نویسنده پیام
mahdi-salimi آفلاین



ارسال‌ها : 179
عضویت: 29 /8 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 19
تشکرها : 200
تشکر شده : 297
6حکایت زیبا هدیه ایام ولادت امام صادق (ع)

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ به سوی پیشرفت و امیدواریدر جدیدترین نوشته خود آورده است:

(۱)حکایت زیبای زوج جوان و پیرحکیم

زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده بودند برای تبرک و گرفتن نصیحتی از پیر دانا نزد او رفتند.

پیرمرد دانا به حرمت زوج جوان از جا برخاست و آنها را کنار خود نشاند او از مرد پرسید: تو چقدر همسرت را دوست داری!؟

مرد جوان لبخندی زد و گفت: تا سرحد مرگ او را می پرستم! و تا ابد هم چنین خواهم بود!

و از همسرش نیز پرسید: تو چطور! به همسرت تا چه اندازه علاقه داری!؟

زن شرمناک تبسمی کرد و گفت: من هم مانند او تا سرحد مرگ دوستش دارم و تا زمان مرگ از او

جدا نخواهم شد و هرگز از این احساسم نسبت به او کاسته نخواهد شد.

پیر عاقل تبسمی کرد و گفت: بدانید که در طول زندگی زناشویی شما لحظاتی رخ می

دهند که از یکدیگر تا سرحد مرگ متنفر خواهید شد و اصلا هیچ نشانه ای از

علاقه الآنتان در دل خود پیدا نخواهید کرد. در آن لحظات حتی حاضرنخواهید

بود که یک لحظه چهره همدیگر را ببینید. اما در آن لحظات عجله نکنید و

بگذارید ابرهای ناپایدار نفرت از آسمان عشق شما پراکنده شوند و دوباره

خورشید محبت بر کانون گرمتان پرتوافکنی کند. در این ایام اصلا به فکر جدایی

نیافتید و بدانید که "تاسرحد مرگ متنفر بودن" تاوانی است که برای " تا

سرحد مرگ دوست داشتن" می پردازید.

عشق و نفرت دو انتهای آونگ زندگی هستند که اگر زیاد به کرانه ها بچسبید، این هردو احساس

را در زندگی تجربه خواهید کرد. سعی کنید همیشه حالت تعادل را حفظ کنید و تا لحظه مرگ لحظه ای از هم جدا نشوید...

(۲)حکایت زیبای سبدگردو

حکایت می کنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب

گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت این

سبد گردو را هدیه میدهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام

یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه

می‌رسد."

مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف

ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف

ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی

داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که

خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: "نوبت من که رسید دو تا گردو

برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد."

او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه

گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و

بر دوش خود گذاشت و گفت: "من از همان اول گردو نمی‌خواستم این سبد ارزشی

بسیار بیشتر از همه گردوها دارد." این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد.

خیلی‌ها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه

گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع

شده‌اند. خیلی‌ها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمی‌دانند و دایم با

آنها کلنجار می‌روند و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد

را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجت‌ها و

جدل‌های افراد خانواده دارد. خیلی‌ها وقتی در شرکت یا موسسه‌ای کار می‌کنند

سعی دارند تک‌خوری کنند و در حق بقیه نفرات مجموعه ظلم روا دارند و فقط

سهم بیشتری به دست آورند. آنها از این نکته ظریف غافلند که تیمی که در قالب

شرکت، آنها را گرد هم جمع کرده مانند سبدی است که گردوها را در خود نگه

می‌دارد و حفظ این سبد و تیم به مراتب بیشتر از چند گردوی اضافه است.

بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم می‌کنند که فرد اصلا

متوجه نمی‌شود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کله‌شقی و تعصب و خودخواهی

فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست و وقتی سبد از هم

می‌پاشد و گردوها روی زمین ولو می‌شوند و هر کدام به سویی می‌روند، تازه

می‌فهمند که نقش سبد در این میان چقدر تعیین‌کننده بوده است.

بیایید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم

و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود. چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم

بپاشد دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهدشد و به هیچ‌کس سهم شایسته و

درخورش نخواهد رسید. دیگر فرصت‌ها برابر در اختیار کسی قرار نخواهد گرفت و

آرامش و قراری که در یک چهارچوب محکم و استوار قابل حصول است به دست نخواهد آمد.

(۳)حکایت زیبای بهلول وخواب سنگین

از بهلول پرسیدند : علت سنگینی خواب چیست؟

بهلول پاسخ داد : سبک بودن اندیشه، و هر چه اندیشه سبکتر باشد، خواب سنگینتر گردد ...

(۴)حکایت زیبای مسلمان واقعی

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :حکای بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :

آری من مسلمانم.

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ،

پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان

با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی

کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد .

پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته

شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به یکی ازافراد مسجد دوختند .

وی رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود ...

(۵)حکایت زیبای دیوانه ای که تکلیف ندارد:

موضوع مطلب : --------.......======---۰۰۰۰۰۹۹۹۹۹۸۸۸هههههههه

مردی از فقیهی پرسید : من هنگامی که جهت غسل در نهر آب فرو می روم و سه

مرتبه تکرار می کنم و یقین نمی کنم که آب تمام بدن را فرا گرفته یا نه چه

چاره سازم ؟

فقیه گفت نماز نخوان.

آن مرد با تعجب گفت: از کجا می گویی ؟

فقیه گفت از قول رسول اکرم (ص) که فرمود: " واجبات از دیوانه برداشته شده تا موقعی که از دیوانگی خارج شود. "

هر کسی که سه مرتبه درآب فرو رود و یقین نکند که غسل کرده مجنون است.

(۶)حکایت ز یبای اینکه همه چیزدرپول نمی باشد:

در اوزاکای ژاپن ، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود

شهرت آن به خاطر شیرینی‌های خوشمزه‌ای بود که می‌پخت .

مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازه می‌آمدند ، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود.

صاحب

فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمد مشتری‌ها به

این طرف نمی‌آمد ، مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.

یک روز مرد

فقیری با لباس‌های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک

پیش‌خوان آمد قبل از آن‌که مرد فقیر به پیشخوان برسد ، صاحب فروشگاه از پشت

مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن

مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را

بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد.

صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه

شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک

می‌کرد ، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد.

وقتی مشتری فقیر رفت ، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند

و پرسیدند که در حالی که برای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید ، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید ؟

صاحب مغازه در پاسخ گفت :

مرد فقیر همه‌ی پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.

شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است ، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر ، خوب و باارزش است


امضای کاربر : ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی میگویید که عمل نمی کنید(الصف2)
دوشنبه 09 بهمن 1391 - 14:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از mahdi-salimi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mona-sh & sos & elham &
پرش به انجمن :

این انجمن تا چند روز اینده تعطیل و مطالب ان به ادرس جدید انجمن منتقل خواهد شد.لذا خواهشمندیم مطالب خود را در ادرس جدید انجمن ارسال نمایید و از ایجاد هر گونه تاپیک جدید در این انجمن خودداری نمایید

***ادرس جدید انجمن***

 

 

http://forum.pnu90.ir/

 

 

 

تماس با ما | 6حکایت زیبا هدیه ایام ولادت امام صادق (ع) | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS